معنی یک صدم متر
واژه پیشنهادی
حل جدول
لغت نامه دهخدا
یک صدم. [ی َ / ی ِ ص َ دُ] (اِ مرکب) صدیک. صدی یک. یک جزء از صد جزء چیزی.
صدم
صدم. [ص َ دُ] (عدد ترتیبی، ص نسبی) صدیک. واقع در مرتبه ٔ صد.
صدم. [ص َ] (ع مص) کوفتن. (منتهی الارب). بهم باکوفتن. (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی). یقال: صدم الجدار صدماً؛ اذا ضربه بسده. (بحر الجواهر). || زدن چیزی سخت را به چیزی سخت مثل آن. (منتهی الارب). || رسیدن کاری بزرگ. (منتهی الارب). کاری صعب رسیدن. (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی). || راندن سخت. (منتهی الارب).
سانتی متر
سانتی متر. [م ِ] (فرانسوی، اِ مرکب) صدیک متر. یک صدم متر. رجوع به واحد طول شود.
فرهنگ فارسی هوشیار
نادرست نویسی یک سدم یک جز ء ازصد صدیک.
فارسی به عربی
سنت، مأه
فرهنگ فارسی آزاد
صَدْم، (صَدَمَ- یَصْدِمُ) زدن و دفع کردن- صدمه زدن- رسیدن (بلا یا هر مصیبت)،
فرهنگ معین
(مِ) [فر.] (اِ.) واحد اندازه گیری طول معادل یک صدم متر.
معادل ابجد
804